شعر های من

شراب تلخ می خواهم کشم بر سر روم تا اوج به دریا دل زنم شاید کشد ما را به خود این موج

شعر های من

شراب تلخ می خواهم کشم بر سر روم تا اوج به دریا دل زنم شاید کشد ما را به خود این موج

منتظر

و از آن زمانی که گسست رشته نامرئی پیوندمان

و تو راه جدایی در پیش گرفتی

من در این ناامیدی با چشمانی منتظر و گریان

با لبانی تشنه یک بوسه

با دلی پر از غم و در حسرت محبت

با پاهای سست و ناتوان از رفتن

و با بال هایی شکسته

و به امید دیدن دوباره تو هنوز هم منتظرم

 

نظرات 1 + ارسال نظر
نازلی شنبه 25 خرداد 1387 ساعت 17:14 http://darentezarmojeze.blogsky.com/

هرگز منتظر کسی نباش که رهایت کرده چرا که وقتی کسی یکبار رهایت کرد باز هم این کار را خواهد کرد.
موفق باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد