در ساحل آرام قدم خواهم زد
به امیدی
به ندایی
به صدایی
به نشانی که زسوی تو برایم آرند
در دل بحر عجب طوفانیست
چهره اش مست و بسی آرام است
کاش می شد که تورا باز ببینم اینجا
کاش می شد که مرا یاد کنی
کاش بودی
تا به بوسه دلم آرام کنی
مدتی هست شده دل ناآرام
شده دل طوفانی
گاه می لرزد به خودش
گاه می کوبد به سرش
انتظار تو کشم
تا که چشمان تو را باز ببینم
شاید
از پس آرامش آن چشمانت
وام گیرد دل طوفانی من
آرامش
سلام مرسی که همیشه منو از مطالب زیبات بهره مند میکنی
برای شما آرزوی موفقیت میکنم .
سرودها زیبا بود .