شعر های من

شراب تلخ می خواهم کشم بر سر روم تا اوج به دریا دل زنم شاید کشد ما را به خود این موج

شعر های من

شراب تلخ می خواهم کشم بر سر روم تا اوج به دریا دل زنم شاید کشد ما را به خود این موج

نمی داند کنون حالم

غمخــانه است یا رب دلم جانان نمی داند چرا  

می خواهم او جانم شود پیشم نمی ماند چرا