(ستایش)
ستایش می کنم هر شب تو را ای خالق یزدان
فرستادی به کوه ودشت تو ازمهرخودت باران
ستایش می کنم هرصبح تو را من دیده بگشایم
که فرصت داده ای بخشش بخواهم راحت جانان
ستایش می کنم هردم کنی درد دلم را گوش
که این جان و دلم سوزد درون آتش هجران
ستایش می کنم یا رب تو را هرلحظه و هرجا
بیاید یـاد تـو در دل کـند ایـن خـانه عطر افشـان
ستـایش می کنـم یـا رب تو را باز است درخانه ات
می آیند وکمک خواهند زتو هرلحظه محتاجان
ستـایش می کنـم یا رب تو را من نیمه های شب
رهـا تنها نــکردی تـو به وقـت غصه هـا یـاران
ستــایش می کنم یا رب تو را هرلـحظه عمرم
کنی آنـان که غم دارند تـو با لـطف خـودت خندان
ستایش می کنم آندم کـه کردی شمع عشق روشن
درون سینـه ام یا رب که بـود از غصه ها لرزان
سلام نیما جان. خوبی؟
وب زیبایت را بهت تبریک می گم.
خیلی زیبا نوشتی.
موفق باشی
ممنون عزیزم. شما اولین نفری هستین که در اولین لحظات ایجاد وب بازدید کردین خیلی خوشحال شدم
شعر یعنی عاشقانه هایی که دلت احساس می کند و زبانت نمیگوید!
موفق باشی
شعر یعنی بیان آنچه در دل می گذرد بوسیله قلم
ghashange vali chera yek kamenet bishtar nadari?