باید از یاد برم
عشق پنهان تو را
روز ها سخت شده
بخت بدبخت شده
خنده روی لب من نیست دگر
عاشقی سخت شده
باید از یاد برم
آن دمی که من و تو
با یکی خنده
در آن لحظه
شدیم عاشق هم
باید از یاد برم
همه آنچه به من گفتی تو
همه آنچه به تو گفتم من
پاک باید کنم این ذهن
از هر آنچه که به یادم آرد
عشق پنهان تو را
باید از یاد برم
می دانم
باید از خاطر خود دور کنم
می دانم
ولی از دل نتوان برد
همین می دانم
سلام شعرتون عالی بود اگه شاعرش هم می نوشتید عالی بود
من هم یه بلاگ حقیرا نه ای دارم اگه بازدید کنید ممنون میشم که از نظراتتون هم استفاده کنم
موفق باشید
سلاااام
خیلی شعر قشنگی بودااااااااااااااااا
بازم بیا پیشم خوشحال می شم............
سلام
خیلى جالبه . مخصوصا اونجا که مى گه "بخت بد بخت شده "
روزاتون یاسمنى
سلام عزیزم
امیدوارم همیشه موفق باشی
شعر قشنگی بود اما به نظر من آدم نباید عشق را از یاد ببره . عشق را باید فریاد زد . باید عاشقانه زیست . عشق پنهان را باید آشکار ساخت .
با نور . . .
سلام
خیلی زیبا بود.... و احساسش قابل لمس....
ممنون از اینکه به وبلاگم اومدید ....
مدتیه دلم گرفته....میدونم خوب میشه میدونم به زمان نیاز دارم میدونم یاد گرفتم با همه چیز بسازم و کنار بیام...
اما وقتی مدام یه حس رو سرکوب کنید باید فکر زمانی هم باشید که ظرفیتش تکمیل شه و طغیان کنه.... فکر کنم توی همین دوره هستم....اما همیشه بعد از هر طوفانی آرامشی هست....
امیدوارم بتونم این یکی رو هم رد کنم....فقط میدونم دلم خیلی گرفته... از چی یا از کی نمیدونم... فقط روزای دلگیریه...