If you can,t be a highway
then just be a trial
If you can,t be a sun, be a star
اگر نمی توانی شاهراه باشی کوره راه باش
اگر نمی توانی خورشید باشی ستاره باش
سئیر ائلدیم باغچالاری باغلاری
تزه لندی اورگیمـون داغـــــلاری
اوزاق دوشن بیــربیــرندن آغلادی
بیــر بیـــر میـزدن چوخــلو اوزاق دوشموشوگ
سوسوزلوقدان سوسوز قالوب سوسیموشوگ
روی دوشم داغ هجران می کشم
بر در دل عکس جانان می کشم
عاشقم باور بکن یکدم مرا
روی سینه شمع سوزان می کشم
Every morning is a fresh begning
Every day is the world made new
Today is my world made new
I have lived all my life up to this moment,to com to this day
This moment-this day-is as good asany moment in all eternity
I shall make of this day-each moment of this day- a haven on earth
This is my day of opportunity
"dan custer"
هر صبح آغازی دیگر است
هر روز جهانی است که از نو تولد می یابد
امروز روزی نو است
این دنیای من است که امروز از نو بنیاد می یابد
سراسر حیاتم را تا این لحظه گذرانده ام تا چنین روزی فرا رسد
این لحظه این روز همچون لحظه های دیگر در طول ابدیت خوب و گرامی است
برآنم تا از این روز و لحظه لحظه آن بهشتی زمینی بیافرینم
امروز روز بخت من است
نمی دانم چه شد یک دم
شدم عاشق
دلم در خواب بود آندم
یکی آمد صدایش کرد
یکی که چهره اش خندان و بود مانند یک خورشید
همیشه در کنارم بود
همیشه نور می تابید
ندیدم لحظه ای ابری نشیند روی خورشیدم
ندیدم رنگ شب هرگز
همیشه نور می تاباند
همیشه شعله عشقش درونم شعله ور می بود
همیشه شادی و لبخند نشان از بودنش می بود
نمی دانم چه شد یک دم
دلم ابری شد و خورشید دگر بر من نمی تابید
دلم آشوب برپا شد
چه شد خورشید من یارب
نمی تابید دگر بر من
همه جا تیره و تاریک
زمین و آسمان یک رنگ
منم گریان و سرگردان
پی یک نور می گشتم
ولی اینجا نبود نوری
سیاهی حکمفرما بود
نمی دانم چه شد یک دم
تمام آرزوهایم
تمام دوست داشتن ها
تمام آنچه یک مدت شده بودند امید من
همه رفتند و تنها ماند
برایم داغ هجرانش
من از تنهایی و غم ها
من از دلتنگی شب ها
پناه آورده ام اینجا
من از درد فزون عشق
من از دریای خون عشق
پناه آورده ام اینجا
من از دست جفاکاران
زمعشوقان بی ایمان
پناه آورده ام اینجا
من از دریای طوفانی
من از دست پریشانی
پناه آورده ام اینجا
من از این تیرگی بخت
من از این روزگار سخت
پناه آورده ام اینجا